دردنیایی زندگی میکنیم که چه بخواهیم با نخواهیم تکنولوژی اسیرمان کرده , علم و پیشرفت روزافزون این تراوش مغز آدمیزاد در هر زمینه باعث ساختن دنیایی زیبا و پر رفاه شده.
پول و سرمایه کلان در علم و رشته های علمی باعث شده همه دنبال علم بروند ولی در مسیر علم آموزی گاهی تربیت گم میشود.
آموزش و پرورش واژه ای زیبا با معنی فراوان ولی صد حیف که گاهی فقط آموزش آن دیده می شود.
در سیستم کنونی جامعه شاید حلقه تربیتی این سیستم مهم و کلیدی جامعه گم شده است.
اگر در یک خیایانی که رانندگان آن انواع حرکات و بی قانونی هایی دارند بپرسی مدرک تحصیلی ات چیست؟
جواب های جالبی می شنوی , لیسانس, فوق لیسانس و دکتری ,
بله درست است هر کدام در تخصص خود باسواد ولی در علم اجتماع و زندگی اجتماعی کم سواد هستند و این همان حلقه گم شده سیستم ماست.
معلمان عزیز سرزمینیم دانشمند پروری کافیست
ما به آدمهای اجتماعی نیاز داریم.
اگرچه بیاشتهایی عصبی (آنورکسیانرووزا) و بولیمیا معمولاً در دورۀ بلوغ یا پسازآن مشاهده میشوند، ولی پایۀ این مجموعه اختلالات زودتر گذاشته میشود. هر دو حالت برای بدن زیانبار است و حتی میتوانند به اختلالات رفتاری تهدیدکنندۀ زندگی بینجامند. بنابراین، والدین باید از این دو اختلال آگاه باشند تا رفتارهایی را که در ایجاد آنها نقش کمککننده دارند، خنثی سازند و احتمالاً بتوانند، نشانههای وقوع بیماری را کشف کنند.
بیاشتهایی عصبی و بولیمیا، اگرچه در نشانهها و تظاهرات بدنی متفاوتاند، اما در اصل دو شکل گوناگون از یک ریشه هستند. فردی که اغلب یک دختر جوان است به خاطر فکر کردن زیاد به اینکه چاق است، رو به تحلیل میرود. این دختر در پردهای از احساسات نادرست درگیر میشود و با حساس شدن بهظاهر بدشکل خود، اهمیت غذا و وزن و شکل بدنش عذاب میکشد.
نگرانی این نوجوان در مورد چاقی تقریباً موجب دست کشیدن کامل او از غذا میشود. او اغلب گرسنگی میکشد و تصور میکند یکلقمه غذا برای او زیاد است. بیمار ممکن است، برای محدود کردن مصرف غذا، تشریفات زیادی را چه در طبخ و چه در مصرف غذا ایجاد کند یا ممکن است فقط از برخی از غذاها بخورد. در این هنگام والدین بیمار هر روشی را میآزمایند تا او را به خوردن وسوسه کنند.
دانستن این مطلب برای والدین ضروری است که بیمار بیاشتها درواقع، در حال تلاش برای کنترل زندگی خودش است. اختلال تغذیهای یک روش دفاعی برای مقابلۀ موفقیتآمیز با بخش کوچکی از وجود بیمار است.
بیمار دچار بولیمیا، کمتر در مورد آینده نگران است. این بیمار برای خودداری از پیامدهای پرخوری، راهی پیداکرده است. این افراد در اغلب موارد، ظاهری مطمئن دارند اما احساس درونی آنها کاملاً متضاد است. اگرچه ممکن است، مشکلات خانوادگی تأثیراتی داشته باشند؛ اما مهمترین عللی که ذکرشدهاند عبارتاند از: تمایل شدید برای لاغر شدن و ترس از افزایش وزن.
کودکان دچار بیاشتهایی (آنورکتیک) برای رسیدن به وضعیت ایده آل، از غذا خوردن دست میکشد. او با کاهش وزنش راضی و با نمای زشت بدنش برانگیخته میشود. هیچ اهمیتی برای او ندارد که چند کیلوگرم وزن کم کرده است، زیرا هنوز به نظر خودش چاق میآید. کودک تغذیه خود را محدود کرده، ممکن است در همان حین برای سوزاندن چربی بیشتر، به ورزش بپردازد. ممکن است، این بیماران حتی رفتارهای بیماران بولیمیک را نیز تقلید کنند و خود را به بالا آوردن غذایی که خوردهاند، مجبور کنند.
بیمار بولیمیک افزایش وزن و دریافت غذایی خود را بدین گونه کنترل میکند که مقادیر زیادی غذا میخورد و سپس با استفاده از داروهایی نظیر مسهلها و داروهای مُدِر و استفراغ کردن مصنوعی، بدن را از غذا خالی میکند. اینگونه افراد معمولاً به لاغری افراد آنورکتیک نیستند و میتوانند قبل از پیدایش اثرات جنبی، عادتهای مضرشان را پنهان کنند.
اثرات جنبی شامل از دست دادن آب بدن، عدم قاعدگی، اختلالات گوارشی فقدان کلسیم، پتاسیم و سدیم و بیماریهای کبدی، ریوی و قلبی هستند. سایر اثرات جنبی عبارتاند از: تورم غدد بناگوشی، ریزش مو، پوسیدگی دندان، خونمردگی دور چشم و روی گونهها و ترک خوردن پوست انگشتان.
بالغ شدن بسیار پیچیده است. نوجوان برای رسیدن به بلوغ از مراحل زیادی میگذرد و توجه بیشازحد به وزن و قیافه بهویژه اگر از سوی والدینی که بر کمال تأکید میکنند، تقویت شود، میتواند با تأثیر بر یک دختر جوان و ایجاد یک تصور شخصی منفی، موجب بروز چنین اختلالات تغذیهای در وی شود.
اختلالات تغذیهای، مشکلات رفتاری سادهای نیستند. تغییرات بهکندی صورت میگیرند و راه بازگشت به تندرستی بسیار طولانی است. اگر با اختلال تغذیهای با کودک خود روبهرو هستید، به کمک افراد باتجربهتری نیاز دارید.
گام اول برای خاموش كردن ذهن:
دست از قضاوت خود ودیگران بردارید ؛ ،سروصداهای ذهن كم میشود
گام دوم برای خاموش كردن ذهن:
زاویه دید ونگرش خود راتغییربدهید ؛ مدیریت كردن زیاد، و برنامه ریزی افراطی نداشته باشید
بگذار هرچه ازعالم هستی برای تو مقرر میشود،گاهی بیخبر به جسم وجانت انتقال یابد
گام سوم برای خاموش كردن ذهن:
دست از شرح حال دادن نسبت به كارها و وقایع گذشته. .تاحال ویا تصمیمات آینده
بردارید،
گام چهارم برای خاموش كردن ذهن:
بیخبر باش، .سوال كردن را كناربگذار.
برای خودت حریم داشته باش وبه حیات خلوت دیگران سرك نكش.
درباره این سایت